کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگین بار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سنگین اسلحه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ سبکاسلحه] (نظامی) [قدیمی] sangin[']asla(e)he سربازانی که سلاحهای سنگین دارند.
-
سنگین دل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹سنگدل› [قدیمی، مجاز] sangindel بیرحم؛ ظالم؛ سختدل؛ دلسخت.
-
جستوجو در متن
-
باسکول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bascule] bāskul ۱. ترازوی بزرگ برای وزن کردن بارهای سنگین مانند کامیون و بار آن.۲. ساختمانی که این ترازو در آن قرار دارد.