کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سنگ) sangi ۱. ساختهشده از سنگ.۲. [قدیمی، مجاز] گران و ثقیل: ◻︎ اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب / شبی ز معدۀ سنگی شبی ز دلتنگی (سعدی: ۱۷۸).
-
واژههای مشابه
-
پارینه سنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pārinesangi دورهای ماقبل تاریخی که انسان ابزار و ادواتی خشن و ناصاف از سنگ برای خود میساخت؛ عصر حجر قدیم؛ پالئولیتیک.
-
جستوجو در متن
-
فهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] fehr سنگی که با آن چیزی بسایند.
-
پالئولیتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: paléolithique] (زمینشناسی) pāle'olitik = پارینهسنگی
-
اپسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹افسان› [قدیمی] 'apsān سنگی که با آن کارد و شمشیر تیز میکردند.
-
کابیله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kābile هاون سنگی یا فلزی؛ هاون.
-
جوغن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] juqan جواز؛ هاون سنگی.
-
سنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمع: سنجات] [قدیمی] sanje سنگی که با آن چیزی را وزن کنند؛ سنگ ترازو.
-
بتو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] batu ۱. قیف.۲. گره چوب یا ساقۀ گیاه.۳. دستۀ هاون.۴. هاون سنگی؛ سنگی که در آن دارو را میسایند.
-
بوی سا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] buysā سنگی که بر روی آن داروهای خوشبو میساییدند.
-
پارسنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پاسنگ، پاهنگ، پارهسنگ› pārsang سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود.
-
کرکند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زمینشناسی) [قدیمی] karkand سنگی سرخرنگ شبیه یاقوت؛ لعل.
-
دیزی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dizi ظرف سفالی یا سنگی استوانهشکل که در آن آبگوشت طبخ میکنند.