کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سندل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
صندل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از سنسکریت] (زیستشناسی) sandal ١. درختچهای با برگهای نوکتیز، گلهای سفید خوشهای کوچک، و ریشههای تارمانند.٢. چوب خوشبوی این درخت که برای ساختن اشیای چوبی گرانقیمت به کار میرود و در طب و عطرسازی کاربرد دارد.
-
صندل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sandale، مٲخوذ از لاتینی] sandal نوعی کفش تابستانی و روباز.
-
جستوجو در متن
-
چاچله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پاچله، پاچیله› [قدیمی] čāčale کفش؛ پاافزار؛ پاپوش: ◻︎ گرفتم به جایی رسیدی ز مال / که زرین کنی سندل و چاچله (عنصری: ۳۴۶).