کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنجنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنجنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] sanjande کسی که چیزی را بسنجد و اندازه بگیرد.
-
جستوجو در متن
-
وزان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] vezzān وزنکننده؛ سنجنده.
-
قافیه سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qāfiyesanj ۱. سنجندۀ قافیه؛ ناقد شعر.۲. شاعر.
-
دانش سنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dānešsanj آنکه میزان و اندازۀ علم و دانش کسی را بسنجد؛ سنجندۀ دانش؛ آنکه سنجش علم کند.
-
سنج
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ سنجیدن) sanj ۱. = سنجیدن۲. سنجنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سخنسنج، نکتهسنج، زلزلهسنج، گرماسنج.
-
سخن سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) soxansanj ۱. کسی که بتواند سخنی را بسنجد و نیکوبد آن را دریابد؛ سخنسنجنده؛ سخنشناس؛ ادیب.۲. [قدیمی، مجاز] شاعر.