کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنجد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) senjed ۱. درختی کوتاه و خاردار با برگهای شبیه برگ بید، گلهای خوشهای سفید و خوشبو.۲. میوهای کوچک با پوست سرخرنگ و مغز سفید و آردمانند شیرین که یک هستۀ دراز سخت دارد؛ چوبدانه؛ پستانک؛ پستنک.〈 سنجد تلخ: (زیستشناسی) درختی ب...
-
واژههای مشابه
-
شال سنجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šālsenjed = سنجد 〈 سنجد تلخ
-
جستوجو در متن
-
بل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] bol سنجد.
-
پستنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پستانک› (زیستشناسی) [قدیمی] pestanak = سنجد
-
چوب دانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) čubdāne =سنجد
-
جیلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] jilān ۱. عناب.۲. سنجد.
-
پیرایه سنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pirayesanj کسی که زیب و زیور را بسنجد؛ آنکه پیرایه میسنجد.
-
عیارگیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'ayargir عیارگیرنده؛ صاحبعیار؛ آن که عیار سیموزر را میسنجد.
-
حسابگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] hesābgar کسی که حساب همهچیز را نگه میدارد و نفع و ضرر هر کاری را میسنجد.
-
زیتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: زَیتون] (زیستشناسی) zeytun درختی با برگهای بیضی نوکتیز و گلهای سفید کوچک که بهصورت خوشه در کنار برگها جمع میشود.〈 زیتون تلخ: (زیستشناسی) = سنجد 〈 سنجد تلخ
-
غبیرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غبیراء] [قدیمی] qobeyrā ۱. (زیستشناسی) درخت سنجد.۲. شرابی که از گندم یا ارزن میگرفتند.
-
نیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از هندی] (زیستشناسی) nim درختی بزرگ، با برگهای ریز و نازک، گلهای خوشهای و خوشبو، و میوهای شبیه سنجد که در هندوستان میروید.
-
زغال اخته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] ‹اختهزغال› (زیستشناسی) zoqāl[']axte درختچهای با برگهای بیضی، گلهای کوچک، میوهای سرخرنگ و به شکل سنجد که مصرف خوراکی و دارویی دارد؛ سیاهتوسه؛ حبالشوم.