کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سم غدۀ فوقکلیوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سم الحمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] sammolhemār = خرزهره
-
سم الخیاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sammolxiyāt سوراخ سوزن.
-
سم الفار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] = (شیمی) sammolfār آرسنیک
-
سم پاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (کشاورزی) sampāš ۱. دستگاهی که بهوسیلۀ آن سمپاشی کنند.۲. آنکه سم میپاشد؛ پاشندۀ سم؛ مٲمور دفع آفات که مزارع و باغها و جاهای دیگر را بر ضد حشرات و آفات نباتی سمپاشی میکند.
-
سم پاشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sampāši ۱. پاشیدن سم در جایی برای از بین بردن حشرات.۲. (کشاورزی) پاشیدن سمهای مختص به گیاهان و درختان برای نابود ساختن آفات نباتی.۳. [عامیانه، مجاز] تبلیغات بد و گفتن سخنانی که باعث فتنه و فساد و اختلاف میان جمعی از مردم ب...
-
سم دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] samdār ۱. دارای سَم؛ زهردار.۲. (زیستشناسی) ویژگی هر جانوری که دارای زهر باشد، مانندِ مار و عقرب.
-
سم دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (زیستشناسی) somdār ویژگی هر جانوری که دارای سُم باشد، مانندِ اسب و استر.
-
جستوجو در متن
-
غده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غدَّة، جمع: غدود و غُدَد] qodde ۱. (پزشکی) تومور: غدۀ سرطانی.۲. (زیستشناسی) بافتی در بدن که مادهای ترشح میکند: غدۀ لوزالمعده، غدۀ تیروئید.۳. تکه گوشت سخت یا پیه به اندازۀ فندق یا بزرگتر که میان گوشت پیدا میشود؛ دژپیه.〈 غدۀ فوق...
-
کورتیزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cortisone] (زیستشناسی) kortizon از هورمونهایی که بهوسیلۀ بخش قشری غدد فوق کلیوی به داخل خون ترشح میشود و مهمترین کار آن افزایش غلظت خون است.
-
آدرنالین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: adrénaline] (زیستشناسی) 'ādrenālin هورمونی که از قسمت مرکزی غدۀ فوق کلیه (آدرنال) به درون خون ترشح میشود و باعث افزایش فشار خون، قند خون و ضربان قلب میگردد؛ اپینفرین.
-
هیپوفیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hypophyse] (زیستشناسی) hipofiz غدۀ درونریز کوچکی در قاعدۀ مغز که هورمونهای گوناگونی را برای تنظیم و کنترل سایر غدد درونریز بدن چون تیروئید، فوق کلیه، و غدد تناسلی ترشح میکند.