کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سلامة] salāmat ۱. تندرستی. Δ در فارسی یای مصدری اضافه میکنند و سلامتی میگویند که فصیح نیست.۲. [قدیمی] پاکی و رهایی از عیب و آفت؛ بیعیبی.۳. [قدیمی] بیگزند شدن؛ از عیب و آفت رهایی یافتن.۴. [مقابلِ ملامت] (تصوف) حفظ و رعایت ...
-
جستوجو در متن
-
عافیت خواهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'āfiyatxāhi عافیتجویی؛ سلامتخواهی.
-
عافیت طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی] 'āfiyattalab آنکه خواهان عافیت و سلامت است.
-
بهبود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) behbud ۱. به بودن؛ خوب بودن.۲. تندرستی؛ سلامت.
-
بهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] behi ۱. خوبی؛ نیکویی.۲. سلامت.۳. سعادت.
-
دارالسلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] dārossalām ۱. سرای سلامت.۲. بهشت.۳. شیراز.
-
عافیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عافیة، جمع: عوافی] 'āfiyat ۱. تندرستی؛ صحت؛ سلامت.۲. [قدیمی، مجاز] زهد؛ پرهیزکاری.
-
قرنطینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. مٲخوذ از فرانسوی: quarantaine] ‹قرنطین› qarantine ۱. مکانی که در آن برای پیشگیری از شیوع بیماریهای واگیردار، افراد مظنون به داشتن بیماری خاصی را برای مدتی معین نگهداری میکنند تا سلامت یا عدم سلامت آنان مشخص شود.۲. نگه داشتن افراد مشکوک...
-
بهداشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) behdāšt مجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.〈 بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
-
گوشه گیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] gušegiri در گوشهای نشستن؛ گوشهنشینی؛ انزوا: ◻︎ گوشهگیری و سلامت هوسم بود ولی / شیوهای میکند آن نرگس فَتّان که مپرس (حافظ: ۵۴۸).
-
ویزیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: visite] (پزشکی) vizit ۱. بررسی پزشکی برای ارزیابی سلامت فرد یا تشخیص نوع بیماری او.۲. پولی که پزشک در ازای معاینۀ فرد دریافت میکند.
-
صدقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صدقَة، جمع: صَدَقات] sadaqe آنچه در راه خدا به بینوایان میدهند به جهت ثواب؛ چیزی که کسی برای سلامت خود و دفع بلا به مردم فقیر و مستحق میدهد؛ صدقۀ سر؛ صدقهسری.
-
چاره دان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] čāredān دانندۀ راه چاره و علاج؛ آنکه راه علاج دردی یا اصلاح امری را بداند؛ چارهشناس: ◻︎بسا چارهدانا بهسختی بمرد / که بیچاره گوی سلامت ببرد (سعدی۱: ۱۴۰).
-
پارنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پایرنج› [قدیمی] pāranj ۱. = حقالقدم: ◻︎ لاجرم عاقبت به پارنجش / هم سلامت دهند و هم گنجش (نظامی۴: ۵۷۵).۲. پولی که به مطرب و نوازنده بدهند تا در جشن یا مجلس عروسی حاضر شود.