کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلاحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بزغه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bozqe سلاحی سرد شبیه ساطور؛ دهره.
-
جمدر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جمندر، جنبیه› [قدیمی] jamdar سلاحی شبیه شمشیر؛ کتاره؛ قداره.
-
سلاح دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (نظامی) [قدیمی] selāhdār کسی که سلاح با خود دارد؛ دارندۀ سلاح؛ حامل سلاح؛ سلاحی.
-
کاراته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: karaté] (ورزش) kārāte نوعی ورزش رزمی که در آن بدون هیچ سلاحی و بدون درگیر شدن، فقط با دست یا پا به یکدیگر ضربه میزنند.
-
الجاثی علی رکبتیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: (= نشسته بر دو زانو)] (نجوم) [قدیمی] 'aljāsi'alārakbatayh از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۱۳۰ستاره بین شلیاق و اکلیل شمالی که بهصورت مردی که یک زانو بر زمین گذاشته و زانوی دیگر را خم کرده و سلاحی در دست دارد تصور میشده است؛ ...
-
تبرزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tabarzin ۱. نوعی تبر که بعضی درویشان به دست میگیرند.۲. سلاحی به شکل تبر با دستۀ آهنی که هنگام سواری در کنار زین اسب آویزان میکردند.۳. [قدیمی] = تبرزد
-
بادی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به باد) bādi ۱. کارکننده با باد: آسیای بادی، کشتی بادی، سازهای بادی.۲. ویژگی وسیلهای ارتجاعی مانند لاستیک که آن را از هوا پر میکنند: قایق بادی.۳. ویژگی سلاحی که با فشار هوا گلوله را پرتاب میکند: تفنگ بادی.
-
تیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: tīr] tir ۱. سلاحی به شکل میلهای باریک و راست که با کمان پرتاب میشود و در ورزش، شکار، و جنگ از آن استفاده میکنند.۲. گلولهای که از دهانۀ توپ، تفنگ، تپانچه، و مانند آن پرتاب میشود.۳. فراوردهای بلند و محکم از جنس چوب، آهن، و مانند آن ...