کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سقیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: سِقام و سُقَماء] [قدیمی] saqim ۱. [مقابلِ صحیح] نادرست.۲. مریض؛ بیمار.
-
جستوجو در متن
-
سقام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سقیم] [قدیمی] seqām = سقیم
-
رنجمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] ranjmand رنجور؛ دردمند: ◻︎ چو آه سینهٴ ایشان ز یارب سحری / تن صحیح مرا کرد رنجمند و سقیم (سوزنی: لغتنامه: رنجمند).