کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سقز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سکز› (زیستشناسی) saqqez مادۀ صمغی چسبناک که از تنۀ درخت بنه گرفته میشود و از آن اسانسی بهدست میآید که از مخلوط آن با موم لاک درست میکنند.
-
جستوجو در متن
-
قندران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹قندرون› (زیستشناسی) qandarān = سقز
-
سکز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sakez = سقز
-
صمغ البطم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] samqolbotm سقز؛ صمغ درخت بنه.
-
آدامس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از انگلیسی: adams] 'ādāms مادهای جویدنی، مانند سقز، که از نوعی صمغ و همچنین شکر، اسانس، و سایر افزودنیها تهیه میشود.
-
بنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بنک› (زیستشناسی) bane ۱. گیاهی درختی شبیه درخت پسته که از تنۀ آن سقز و از گُل و برگ آن رنگ سرخی بهدست میآید که در رنگرزی به کار میرود؛ بنگلک؛ چاتلانقوش؛ سقز.۲. میوۀ این درخت که از آن ترشی درست میکنند و دارای دانۀ روغنی است.
-
تربانتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: térébenthine] (شیمی) ter[e]bāntin مادۀ رزینی به رنگ زرد که از زیر پوست بعضی از درختان، مانند سرو و کاج تراوش میکند و از آن روغن تربانتین به دست میآید که در طب و نقاشی کاربرد دارد؛ جوهر سقز.
-
علک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'elk صمغ؛ مصطکی؛ هر صمغی که در دهان میجوند.〈 علک خاییدن: (مصدر لازم) [قدیمی]۱. صمغ خاییدن؛ سقز جویدن.۲. [مجاز] بیهوده گفتن؛ ژاژ خاییدن.
-
شیرخشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) širxešt شیره و صمغی که از گیاهی که در کوههای البرز و خراسان میروید تراوش میکند. طعمش شیرین و دارای قند و نشاسته و سقز است. در طب بهعنوان ملین و مسهل به کار میرود. ۱۵ تا ۶۰ گرم آن را در آب یا شیر حل میکنند و میخورند. در تقوی...