کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سعادتمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سعادتمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] sa'ādatmand نیکبخت؛ خوشبخت؛ بختیار.
-
جستوجو در متن
-
فرخنده حال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] farxondehāl نیکوحال؛ سعادتمند.
-
نیک روز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکوروز› [قدیمی، مجاز] nikruz خوشبخت؛ سعادتمند.
-
مستسعد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostas'ad نیکبخت؛ سعادتمند.
-
مسعود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: مساعید] mas'ud سعادتمند؛ نیکبخت.
-
نیک بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) nikbaxt نیکوبخت، نکوبخت؛ خوشبخت؛ سعادتمند.
-
سعید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: سُعَداء] [قدیمی] sa'id سعادتمند؛ خوشبخت؛ نیکبخت.
-
بختیار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) baxt[i]yār خوشبخت؛ سعادتمند؛ کسی که بخت با او یار باشد؛ بختمند.
-
خوش بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ بدبخت] xošbaxt خوشطالع؛ خوشاقبال؛ نیکاختر؛ سعادتمند.