کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سطوح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سطح] sotuh = سطح
-
واژههای همآوا
-
ستوه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹استوه، استه، سته› sotuh ۱. خسته؛ درمانده: ◻︎ خداوند فرمان و رای و شکوه / ز غوغای مردم نگردد ستوه (سعدی۱: ۵۱).۲. افسرده؛ ملول.۳. [مقابلِ نستوه] بهتنگآمده؛ بستوه؛ بسته.〈 به ستوه آمدن: (مصدر لازم)۱. به تنگ آمدن؛ ملول شدن.۲. خسته و درمانده...
-
جستوجو در متن
-
پونز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: punaise] punez میخ کوتاه فلزی که ته آن پولک دارد و برای نصب کردن کاغذ و مانند آن به دیوار و سطوح دیگر به کار میرود.
-
ورنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: verni] verni محلول روغنی که بر روی سطوح کفش، کیف، و مانند آن مالیده میشود و در مجاورت هوا، لایهای سخت و براق را تشکیل میدهد.
-
گل سرخی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به گلسرخ) golsorxi ۱. به رنگ گل سرخ.۲. دارای نقشی شبیه گل سرخ.۳. نوعی تراش الماس به شکل هرم و دارای سطوح مثلث.
-
جرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَجرام] jerm ۱. مادهای که بر روی سطوح رسوب میکند.۲. (فیزیک) مقدار مادۀ موجود در یک جسم.۳. شکل مادی حیوان یا چیز دیگر؛ جسم.۴. [قدیمی] هریک از کُرات آسمانی: ◻︎ جرم ماه از اشارت جدّش / هم به دو نیم گشت، هم یک لخت (انوری: ۵۲۴).۵. [قدی...