کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سطح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سطوح] sath ۱. بام.۲. بالای هرچیزی که پهن و هموار باشد؛ روی چیزی.۳. (ریاضی) مساحت.۴. میزان؛ حد: سطح بهداشت در شهر تهران بالاتر است.۵. دورۀ دوم تحصیلات طلبگی.۶. [مقابلِ دور] (هنر) در خوشنویسی، حرکات قلم بهصورت افقی، عمودی، مایل.
-
واژههای همآوا
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شته› [قدیمی] sate ۱. انگور.۲. میوه و خوراکی که شب بر آن گذشته و شبمانده شده باشد.
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹استه› [قدیمی] setah = ستیز
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sete میوهای که پوستۀ نازک و میان آبدار و یک یا چند هستۀ کوچک دارد، مانند انگور و هلو.
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ستَّة] [قدیمی] sette شش.
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] sotoh = ستوه
-
جستوجو در متن
-
سطوح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سطح] sotuh = سطح
-
غژغژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [عامیانه] qežqež صدای کشیده شدن دو سطح بر روی یکدیگر، مانندِ لولا.
-
مقنطرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مقنطرَة] (نجوم) [قدیمی] moqantarāt دایرههای موازی با سطح افق.
-
چین خوردگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) činxordegi ۱. چروک داشتن و ناهموار بودن سطح چیزی.۲. (زمینشناسی) ناهمواریهایی که در اثر فشار و تغییرات طبیعی در سطح زمین بهوجود آمده است.
-
آر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: are] (ریاضی) 'ār واحد اندازهگیری سطح برابر با صد مترمربع.
-
ارتفاع سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) 'ertefā'sanj وسیلهای برای تعیین ارتفاع از سطح دریا.
-
افقی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به افق) [عربی. فارسی] 'ofoqi ویژگی چیزی که موازی افق و سطح زمین باشد.