کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرگروه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرگروه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sargoruh رئیس و بزرگتر قوم و طایفه؛ سردسته؛ سرکرده.
-
جستوجو در متن
-
سرنفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی] sarnafar سرگروه؛ سردسته.
-
سرخیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم،صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] sarxeyl سرگروه؛ سردسته؛ سرکرده.
-
سردسته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) sardaste سرپرست و بزرگتر یک دسته از مردم سرگروه؛ سرکرده.