کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرپرستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرپرستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) sarparasti ۱. پرستاری.۲. نگهبانی.
-
جستوجو در متن
-
باجربزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. معرب] bājorboze کسی که توانایی سرپرستی دیگران را دارد؛ شایسته؛ لایق.
-
تیمارداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] timārdāri ۱. غمخواری.۲. پرستاری.۳. توجه و سرپرستی.
-
مسئولیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] mas'uliy[y]at ۱. عهدهدار وظایف، اعمال، و افعال شدن.۲. سرپرستی.
-
رعی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ra'y ۱. چریدن.۲. چرانیدن.۳. حفظ کردن؛ نگهداری کردن.۴. سرپرستی.
-
کلانتری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (نظامی) kalāntari شعبهای از شهربانی که به کارهای مربوط به حفظ نظم و آرامش یک بخش از شهر رسیدگی میکند.۲. (حاصل مصدر) [قدیمی] رهبری؛ سرپرستی.
-
تولیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَولیة] to[w]liyat ۱. عهدهداری امور املاک موقوفه.۲. [قدیمی] عهدهدار شدن.۳. [قدیمی] سرپرستی و رسیدگی امری را به عهدۀ کسی سپردن.
-
راعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: رُعاة] rā'i ۱. (نجوم) از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی؛ ذوالعنان.۲. (اسم) [قدیمی] = چوپان۳. (اسم) [قدیمی] کسی که قومی را رعایت و سرپرستی و راهنمایی میکند.۴. (اسم) [قدیمی] امیر؛ والی؛ حاکم.۵. [قدیمی] نگهدارنده؛ حراستکننده.