کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سروستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سروستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sarvestān ۱. جایی که درخت سرو بسیار باشد.۲. (موسیقی) [قدیمی] لحنی از سیلحن باربد: ◻︎ چو بر دستان «سروستان» گذشتی / صبا سالی به سروستان نگشتی (نظامی۱۴: ۱۸۰).
-
جستوجو در متن
-
اشکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'eške(a)ne ۱. خوراکی آبدار که با آب، پیاز، آرد، تخممرغ، کشک، شیرۀ انگور، و مانندِ آن تهیه میشود.۲. (موسیقی) [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی: ◻︎ مطربان ساعتبهساعت بر بنای زیروبم / گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه (منوچهری: ۹۷).
-
ستان
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) [e]stān ۱. جای فراوانی چیزی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): باغستان، تاکستان، خارستان، ریگستان، سروستان، سنبلستان، گلستان، گورستان، نخلستان، نیستان.۲. با نامهای اقوم و طوایف ترکیب میشود: ارمنستان، افغانستان، انگلستان، بلوچستان، تاجیکستان، ترکستان،...