کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سروری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شاهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] šāhidan ۱. پادشاهی کردن؛ سروری کردن.۲. پارسایی کردن؛ نیکوکار بودن.
-
ریاست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رئاسة] riyāsat ۱. رئیس بودن؛ سروری کردن.۲. (صفت، اسم) رئیس: ریاست دانشکدۀ ادبیات.۳. [قدیمی] سروری؛ سرداری؛ بزرگی؛ فرمانروایی.