کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرلشکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرلشکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sarlaškar ۱. (نظامی) افسر ارتش، بالاتر از سرتیپ.۲. [قدیمی] فرماندهِ لشکر.
-
جستوجو در متن
-
ژنرال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: général] (نظامی) ženerāl افسر ارشد در ارتش؛ سپهسالار؛ سرتیپ؛ سرلشکر.
-
سپهبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: spahpat] ‹اسپهبد، اسپاهبد، سپاهبد› (نظامی) sepahbo(a)d ۱. = سپهسالار۲. صاحب منصب ارشد، بالاتر از سرلشکر.
-
شیرزاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) širzād ۱. (زیستشناسی) دانهای به درشتی نخود و قهوهایرنگ یا سفید که بر تنۀ بعضی درختان میروید و سفت میشود. برخی از انواع آن باعث افزایش شیر مادر میشود.۲. (صفت) [قدیمی] شیرزاده؛ زادۀ شیر؛ بچهشیر.۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] شجاع؛ دلیر: ◻︎ یا رس...