کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرستون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرستون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sarsotun آنچه از سنگ به شکل جانوران یا چیز دیگر بتراشند و بالای ستون سنگی قرار بدهند؛ تاج ستون.
-
جستوجو در متن
-
کماج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) komāj ۱. نوعی نان ضخیم و پوک که با آرد گندم و آرد نخود تهیه میشود؛ کماچ.۲. تختۀ گرد که میانش سوراخ دارد و در سرستون خیمه قرار میدهند؛ بادریسه؛ کلیچۀ خیمه: ◻︎ کماج خیمه را ماند که نتوان / ز وی کندن به دندان نیمذره (جامی: ۶۹۱).