کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرسام قطع مصرف الکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سرسام آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) sarsām[']āvar آنچه سبب سرسام شود؛ سرسامآورنده.
-
جستوجو در متن
-
الکلیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: alcoolisme] 'alkolism ۱. مصرف پیوسته خمر؛ اعتیاد به الکل.۲. (اسم) (پزشکی) اختلال در دستگاههای عصبی و گوارشی در اثر معتاد شدن به نوشابههای الکلی؛ مسمومیت الکلی.
-
کلوفان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: colophane] (زیستشناسی) kolofān جسمی سخت، شکننده، و نیمهشفاف که در الکل و اتر حل میشود و مصرف دارویی و صنعتی دارد و برای مالیدن بر روی آرشۀ ویولون به کار میرود.
-
تعفین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'fin ۱. گنداندن؛ برگرداندن و تغییر دادن بو و مزۀ چیزی.۲. (پزشکی) خیسانیدن بعضی داروها در سرکه یا الکل یا مایع دیگر تا مدت معینی که بعد آن را صاف کنند و به مصرف برسانند.
-
مخمر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] moxammer ۱. عاملی که سبب تخمیر شود؛ تخمیرکننده.۲. خمیرمایه.〈 مخمر آبجو: (شیمی)۱. مایعی غلیظ به رنگ زرد روشن یا خرمایی دارای مواد معدنی، پتاس، آهک، منیزی، آهن، گوگرد، اسیدفسفریک و ویتامینهای مختلف که که در کارخانههای آبجوسازی تهیه ...
-
عادت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عادة، جمع: عادات] 'ādat ۱. خلقوخوی.۲. (اسم مصدر) اعتیاد: عادت به مصرف الکل.۳. کاری که انسان به آن خو میگیرد و در وقت معیّن انجام میدهد.۴. (اسم مصدر) (زیستشناسی) [عامیانه] = قاعدگی〈 عادت ماهانه: (زیستشناسی) [عامیانه] خونریزی...