کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرخجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سرخچه، سرخیجه، سرخیژه› (پزشکی) sorx[e]je بیماری ویروسی که باعث ایجاد تب، تورم غدد و بروز دانهها و لکههای سرخرنگ روی پوست صورت و دیگر قسمتهای بدن میشود و عوارض آن بیشتر از سه روز طول نمیکشد.
-
جستوجو در متن
-
چه
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) če کوچک (در ترکیب با کلمات دیگر): آلوچه، بازارچه، باغچه، بیلچه، تیمچه، خوانچه، دریاچه، دریچه، دولابچه، دیگچه، سراچه، کمانچه، کوچه، مورچه. Δ در بعضی کلمات تبدیل به جیم میشود: سرخجه یا سرخیجه؛ کلیجه؛ شگیجه.