کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سراییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سراییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) so(a)rāy(')idan ۱. سرود خواندن؛ آواز خواندن.۲. شعر خواندن.۳. شعر گفتن.
-
جستوجو در متن
-
یزش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹یزشن› [قدیمی] yazeš ۱. نیایش؛ ستایش.۲. سراییدن یسنا.
-
سرا
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ سراییدن) ‹سرای› sorā ۱. = سراییدن۲. سراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چکامهسرا، داستانسرا، سخنسرا، مدحتسرا، نغمهسرا.
-
سرودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: srūtan] sorudan ۱. آواز خواندن.۲. [قدیمی] شعر خواندن.۳. شعر گفتن. * سراییدن.