کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
داستان سرایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dāstānso(a)rāy(')i ۱. افسانهسرایی.۲. قصهگویی.
-
جستوجو در متن
-
قصه پردازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qessepardāzi داستانسرایی؛ قصهگویی.
-
ژاژخایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] žāžxāy(')i بیهودهگویی؛ یاوهسرایی.
-
تغزل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) taqazzol ۱. غزلسراییکردن.۲. شعر عاشقانه.
-
تیمچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُغدی. فارسی، مصغرِ تِیم] timče بنایی شبیه کاروانسرایی کوچک، شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا دادوستد کنند.
-
خام درایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] xāmdarāy(')i بیهودهگویی؛ یاوهسرایی.〈 خامدرایی کردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] یاوه سرایی کردن: ◻︎ تا عالم روحی نشود عالم جسمی / تا مردم پخته نکند خامدرایی (سنائی۲: ۳۰۲).
-
ژاژیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] žāžidan ژاژ خاییدن؛ هرزهدرایی کردن؛ یاوهسرایی کردن: ◻︎ خواری از او بس بُوَد آن کت کند / رنجه به ژاژیدن بسیار خویش (ناصرخسرو: ۱۷۸).
-
ژاژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) žāž ۱. (زیستشناسی) گیاهی بیمزه، خاردار، و خودرو شبیه درمنه که در صحراها میروید. شتر آن را از زمین میکند و میجود اما نمیتواند نرم کند و فرو ببرد. جز سوختن مصرفی ندارد.۲. [مجاز] سخن بیهوده و بیمعنی؛ یاوه.۳. (زیستشناسی) کنگر.۴. (زیستشناسی...