کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) sarāne ۱. یکیک.۲. یکییکی و از روی سرشماری.۳. (اسم) [قدیمی] باج و خراج که به طریق سرشماری از مردم بگیرند.۴. (اسم) [قدیمی] آنچه علاوه از باج وخراج بگیرند.
-
جستوجو در متن
-
جزیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جزیَة، معرب، مٲخوذ از آرامی] [قدیمی] jezye مالیات سرانه که در قدیم دولتهای اسلامی از مردم غیر مسلمان که اهل کتاب بودند و در ممالک اسلامی زندگی میکردند (= اهل ذمه) میگرفتند؛ گزیت.