کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سراسر بازدید کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یک سراسر
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] yeksarāsar = یکسر
-
جستوجو در متن
-
زیارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: زیارة] ziyārat ۱. بازدید کردن.۲. دیدار کردن از شخص بزرگ.۳. رفتن به مشاهد متبرکه.
-
ورانداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) var[']andāz ۱. برانداز؛ بازدید.۲. تخمین.〈 ورانداز کردن: (مصدر متعدی)۱. دید زدن.۲. اندازۀ چیزی را به نگاه تعیین کردن؛ برآورد کردن.
-
بازدید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) bāzdid ۱. دیدار کردن.۲. دیدار دوباره.۳. به دیدن کسی رفتن که قبلاً به ملاقات آمده.۴. رسیدگی به کاری.
-
سان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sān ۱. رسم؛ عادت.۲. [قدیمی] طرز؛ روش.۳. مثل؛ طور: بهسان، برسان، چهسان، یکسان، دیگرسان، بدانسان، ازاینسان، ◻︎ جمله صید این جهانیم ای پسر / ما چو صعوه مرگ برسان زغن (رودکی: ۵۰۵)، ◻︎ نه همهسال کار هموار است / نه بههر وقت حال یکسان است (مسع...
-
سرویس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: service] servis ۱. فعالیتی که به منظور رفع نیازهای دیگران انجام میشود.۲. (اسم) تشکیلات مجری امور اجتماعی، سیاسی، اداری، و امثال آنها: سرویس خبری، سرویس پستی، سرویس اداری.۳. (اسم) خودرویی که در ساعت معینی آمادۀ جابهجا کردن اعضا...