کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ثدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] se(a)dy, sadā پستان.
-
جستوجو در متن
-
شیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šil ۱. پیشرفتگی آب در خشکی که برای ماهیگیری مناسب است.۲. سدی که در کنار رودخانه برای صید ماهی درست میکنند.
-
پولادبست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pulādbast ۱. چیزی که با پولاد استوار شده.۲. [مجاز] دیوار یا سدی که مانند پولاد محکم و استوار باشد: ◻︎ کشیده شد از صفّ پیلان مست / یکی باره ده میل پولادبست (اسدی: ۹۳).
-
یاجوج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عبری] ya'juj در تورات و روایات اسلامی، یکی از دو قبیلۀ کوتاهقدی که در پشت کوههای قفقاز مسکن داشتهاند و ذوالقرنین (= کورش؟، اسکندر؟) در برابر هجوم آنها سدی بنا کرد.〈 یٲجوجومٲجوج: = یٲجوج