کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سجل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سجل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سجّل، جمع: سجلات] sejel[l] ۱. [منسوخ] دفترچهای که در آن نام، نشان، تاریخ تولد، ازدواج، طلاق، و فوت ثبت میشود؛ سجل احوال؛ شناسنامه.۲. حکم محکم.۳. [قدیمی] عهدنامه.۴. [قدیمی] حکم و فتوای قاضی.۵. [قدیمی] دفتری که قاضی صورت دعاوی و اسناد و ...
-
جستوجو در متن
-
سجلات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سِجِل] [قدیمی] sejellāt ۱. = سجِل۲. خط اسلامی برگرفته از خط کوفی که برای نوشتن اسناد به کار میرفته است.
-
محضر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: محاظر] mahzar ۱. جای حضور.۲. [مجاز] درگاه.۳. جای نوشتن اسناد و احکام؛ دفتر ثبت اسناد.۴. دفترخانه.۵. سجل.۶. فتوانامه.۷. [قدیمی] گواهینامه.〈 محضر نوشتن: (مصدر لازم) [قدیمی] گواهی نوشتن.