کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستیغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستیغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹استیغ، استیخ، ستیخ› setiq ۱. بلندترین تیغۀ کوه؛ بلندی کوه؛ سر کوه؛ تیزی کوه: ◻︎ تو گفتی کز ستیغ کوه سیلی / فرود آرد همی احجار صد من (منوچهری: ۸۶).۲. (صفت) [قدیمی] راست؛ بلند؛ راستایستاده، مانند ستون و نیزه.
-
جستوجو در متن
-
ستیخ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] setix = ستیغ: ◻︎ خم آورد پشت و سنان ستیخآآآ / بزد تند و برکند هفتاد میخ (فردوسی: لغتنامه: ستیخ).