کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹استیز، استیزه، ستیزه› setiz ۱. جنگوجدال.۲. دشمنی و سرکشی؛ ناسازگاری؛ کشمکش.۳. لجاج؛ عناد.
-
واژههای مشابه
-
ستیز کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ستیزهکار› [قدیمی] setizkār ۱. جنگجو.۲. سرکش.۳. کسی که کارش ستیزه است؛ ناسازگار.
-
ستیز کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹ستیزهکاری› [قدیمی] setizkāri عمل و حالت ستیزهکار.
-
جستوجو در متن
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹استه› [قدیمی] setah = ستیز
-
ستیزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: stēžak] setize = ستیز
-
تجادل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajādol جدال کردن؛ با هم جنگوستیز کردن.
-
آغالیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹برآغالیدن، برغلانیدن› [قدیمی] 'āqālidan به جنگ و ستیز وادار کردن؛ تندوتیز کردن بر جنگ و ستیز؛ برانگیختن؛ برشورانیدن: ◻︎ بر آغالیدنش استیز کردند / به کینه چون پلنگش تیز کردند (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۵).
-
گزیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گزر، گزیره› [قدیمی] gozir چاره؛ علاج: ◻︎ چو جنگ آوری با کسی بر ستیز / که از وی گزیرت بُوَد یا گریز (سعدی: ۵۳).
-
لجوجانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] lajujāne ۱. همراه با ستیز و لجاج.۲. (قید) از روی ستیزه و لجاج.
-
چخ
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ چخیدن) [قدیمی] čax ۱. =چخیدن۲. (اسم مصدر) جنگ و ستیز.۳. (اسم مصدر) سعی و کوشش.
-
خرخشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غرغشه، خرشه، خرجسته› [قدیمی] xarxaše ۱. اضطراب: ◻︎ خود چه کم گشتی ز جود و رحمتش / گر نبودی خرخشه در نعمتش (مولوی: ۹۱۱).۲. جنگ و ستیز.
-
چارچار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] čārčār ۱. برابری؛ همچشمی؛ مقابله.۲. گفتگو و ستیز.〈چارچار کردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] ستیزه کردن: ◻︎ تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم / پیش تو ناید و نکند با تو چارچار (منوچهری: ۴۱).
-
جدال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jedāl ۱. جنگ؛ ستیز: ◻︎ بیخیل و بیسپاه شکستی سپاهها / بیجنگ و بیجدال گُشادی حصارها (لامعی: ۶).۲. پیکار؛ رقابت: جدال بر سر قهرمانی.۳. کشمکش؛ جروبحث؛ بگومگو.