کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستمکار، ستمکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ستم اندیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] setam[']andiš مردمآزار؛ ستمکار.
-
بی انصاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bi'ensāf ستمکار؛ ظالم؛ بیدادگر.
-
پرجفا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] porjaf ā جفاکار؛ ظالم؛ ستمکار.
-
پرجور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] porjo[w]r پرجفا؛ ظالم؛ ستمکار؛ پرجوروجفا.
-
جان آزار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] jān[']āzār ظالم؛ ستمکار؛ جفاپیشه.
-
جایر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: جائر، جمع: جَوَرَة] jāy(')er جورکننده؛ ظالم؛ ستمکار.
-
ستمکاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) setamkāri عمل ستمکار؛ ظلم و تعدی.
-
ستمگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) setamgar ستمکار؛ ستمکننده؛ ظالم.
-
ظلم پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] zolmpiše ظالم؛ ستمکار؛ ستمگر.
-
بی رحم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] birahm ۱. سنگدل.۲. ظالم؛ ستمکار.
-
غشوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] qašum ۱. ظالم؛ ستمکار.۲. غاصب.
-
جفاپیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] jafāpiše ستمکار؛ ستمگر؛ جفاجو؛ جفاکار؛ جفاگر؛ جفاکیش.
-
ظالم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: ظالمین] zālem ظلمکننده؛ ستمکار؛ ستمگر؛ مردمآزار؛ جفاکار.
-
قاسط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: قُسّاط] [قدیمی] qāset ۱. بازگردنده از حق.۲. جابر؛ ستمکار.
-
بدروزگار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بدروز› [قدیمی] badruz[e]gār ۱. تیرهروز؛ بدبخت.۲. ظالم؛ ستمکار.