کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سترون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سترون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [هندی باستان] ‹استرون› (پزشکی) setarvan ۱. نازاینده مانند استر؛ نازا؛ عقیم؛ استرمانند: ◻︎ کنون شویش بمرد و گشت فرتوت / از آن فرزند زادن شد سترون (منوچهری: ۸۶).۲. استریل.〈 سترون کردن: (مصدر متعدی) (پزشکی)۱. عقیم کردن؛ نازا ساختن.۲. است...
-
جستوجو در متن
-
سترونی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) setarvani سترون بودن؛ نازایی.
-
عاقر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'āqer نازا؛ سترون.
-
نازاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nāzād سترون؛ عقیم؛ نازا.
-
نازا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (پزشکی) nāzā زن یا حیوان ماده که آبستن نشود؛ نازاینده؛ سترون.
-
استرون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [هندی باستان] [قدیمی] 'astarvan = سترون: ◻︎ سهل نماید برِ استرونان / محنت زاییدن آبستنان (امیرخسرو۱: ۸۸).
-
عقیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: عقائم] 'aqim ۱. نازا؛ استرون؛ سترون؛ استاغ؛ ستاغ.۲. (پزشکی) ویژگی زنی که فرزند نمیآورد.۳. [مجاز] بینتیجه؛ بیحاصل.
-
ستاغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹استاغ› [قدیمی] setāq ۱. ویژگی کرهاسبی که هنوز زین بر پشتش نگذاشته باشند: ◻︎ بشوی نرم هم بصیر و درم / چون به زین و لگام تندستاغ (شهید بلخی: لغت فرس: ستاغ).۲. نازا؛ سترون.