کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سترنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سترنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] sotorande ۱. تراشنده.۲. زداینده؛ پاک کننده.۳. محو کننده.
-
جستوجو در متن
-
ستر
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ ستردن) [قدیمی] sotor ۱. = ستردن۲. (صفت) سترنده (درترکیب با کلمۀ دیگر): مویستر.
-
حالق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hāleq ۱. زایلکننده و سترندۀ موی؛ سرتراش.۲. (اسم) دارویی که موی بدن را زایل کند، مانند زرنیخ و نوره.۳. (اسم) کوه بسیاربلند که گیاهی در آن نباشد.