کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹استام، اوستام› [قدیمی] setām ۱. دهنه؛ لگام؛ سر افسار.۲. آنچه از سازوبرگ اسب که با طلا و نقره و جواهر زینت داده باشند: ◻︎ هزار اسب مرصّع گوش تا دم / همه زرّینستام و آهنینسُم (نظامی۲: ۳۰۲).
-
جستوجو در متن
-
استام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'e(o)stām = ستام: ◻︎ به فرش و اسب و استام و خزینه / چه افرازی چنین ای خواجه سینه (ناصرخسرو: ۳۵۲).
-
اوستام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹استام› [قدیمی] 'ustām ۱. = ستام۲. اعتماد: ◻︎ بهافزای خوانند او را به نام / هم از نام و کردار و هم اوستام (ابوشکور: مجمعالفرس: اوستام).۳. (صفت) معتمد؛ معتبر.
-
ارغون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'arqun نوعی اسب تندوتیز و تندرو: ◻︎ هزار اسپ دیگر به زرینسِتام / از ارغون و از تازیِ تیزگام (اسدی: ۳۶۳)، ◻︎ تو را چه نالهٴ کوس و چه نالهٴ ارغن / به روز جنگ چو باشی نشسته بر ارغون (قطران: ۲۸۱).
-
چرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čarx ۱. وسیلهای مدور با حرکت دورانی که دور محور خود میچرخد: چرخ درشکه، چرخ گاری، چرخ اتومبیل.۲. هر نوع وسیلۀ مکانیکی دستی یا موتوری دارای حرکت چرخشی: چرخ خیاطی، چرخ پنبهریسی، چرخ نخریسی.۳. هر نوع وسیلۀ کوچک چرخدار جهت حمل بار.۴. [عامیانه] ...