کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستادن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [مقابلِ نشستن] ‹استادن› [قدیمی] setādan = ایستادن: ◻︎ بیامد به درگاه مهران ستاد / برِ تخت او رفت و نامه بداد (فردوسی: ۷/۲۶۷ حاشیه)، ◻︎ ستاده قیصر و خاقان و فغفور / یک آماج از بساط پیشگه دور (نظامی۲: ۱۹۹).
-
ستادن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) setādan = ستدن
-
جستوجو در متن
-
پس
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه، قید) [پهلوی: pas، مقابلِ پیش] pas ۱. بنابراین: او بیمار شد، پس به مدرسه نرفت.۲. آنگاه؛ آنگه؛ بَعد از آن: بچهها بلند شدند، پس استاد آمد.۳. (اسم) عقب؛ پشت سر: ◻︎ تنِ من جمله پسِ دل رود و دل پس تو / تن هوای دل و دل جمله هوای تو کند (منوچهر...