کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبک مزاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سبک دل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sabokdel کسی که غم و غصه ندارد؛ شادمان؛ خوشحال.
-
سبک دوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sabokduš کسی که باری بر دوش نداشته باشد.
-
سبک رای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sabokrāy کمعقل؛ بیخرد؛ احمق: ◻︎ برگردد بخت از آن سبکرای / کافزون ز گلیم خود کشد پای (نظامی۳: ۳۸۱).
-
سبک رفتار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sabokraftār ۱. تندرو؛ سبکرو؛ سبکسیر.۲. داری رفتار نامطلوب؛ جلف؛ بیوقار.
-
سبک رکاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] sabokrekāb سوار چابک و تندرو.
-
سبک رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sabokro[w] تندرو؛ چابک؛ سبکرفتار؛ سبکپا.
-
سبک رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سبکروی› [قدیمی، مجاز] sabokru پررو؛ بیشرم.
-
سبک روح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] sabokruh ۱. خوشحال؛ خندان؛ شاد.۲. بیتکلف.۳. بیتکبر.۴. چست و چالاک.
-
سبک سار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سبکسر› [قدیمی، مجاز] saboksār ۱. بیخرد: ◻︎ دو عاقل را نباشد کین و پیکار / نه دانایی ستیزد با سبکسار (سعدی: ۱۲۹).۲. خودرای.۳. فرومایه؛ خوار.۴. بیوقار.
-
سبک ساری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] saboksāri ۱. سبکسری.۲. خودرایی.۳. شتابزدگی.
-
سبک سایه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] saboksāye بیثبات و زودگذر و کمدوام.
-
سبک سر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سبکسار› [مجاز] saboksar ۱. سبکمغز؛ سفیه؛ بیخرد: ◻︎ سر مردمی بردباری بود / سبکسر همیشه به خواری بود (فردوسی: ۷/۱۵).۲. خودرای.۳. فرومایه؛ پست.
-
سبک سری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] saboksari ۱. خودرایی.۲. بیخردی.۳. فرومایگی.
-
سبک سنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] saboksang ۱. سبکوزن؛ کموزن؛ خفیف.۲. [مجاز] خوار.۳. [مجاز] بیوقار.۴. [مجاز] کمقیمت.
-
سبک سیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] sabokseyr تندرو؛ سبکرفتار؛ چابک؛ تیزرو؛ زودگذر.