کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبک بار و سبک بال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جلف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اجلاف] jelf ۱. سبک، زننده، و ناشایست.۲. ویژگی کسی که رفتارهای سبک، زننده، و ناشایست انجام میدهند؛ سبکسر.
-
منیزیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: magnésium] (شیمی) manyaziyom فلزی نقرهایرنگ، سبک، غیرقابل تورق و مفتول شدن که در هوا با نور خیرهکنندهای میسوزد و در تهیۀ آلیاژهای سبک و باتریسازی به کار میرود.
-
استیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: style] 'estil ۱. طرز؛ اسلوب؛ سبک؛ شیوه.۲. نوعی مبل مجلل و دارای کندهکاری و نقوش برجسته، به سبک شاهان قدیم فرانسه.
-
خفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خفَّة] xeffat ۱. سبک شدن؛ سبکی؛ خواری.۲. سبکی در عقل یا کار.۳. [قدیمی] سبک و کموزن بودن.
-
آلگرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: allégro] (موسیقی) 'ālegro قسمتهای تند و سبک و بانشاط در موسیقی سنفونیک.
-
پوشالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پوشال) [مجاز] pušāli هرچیز سست، سبک، و بیدوام.
-
لو الو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹لوالوا› [قدیمی] lavālav ۱. مرد سبک و بیوقار.۲. رذل؛ سفله.
-
چستک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čostak نوعی کفش چرمی سبک و ساده با کف یکلا؛ چسبک.
-
زغلول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zoqlul ۱. طفل؛ کودک.۲. سبک و چابک.
-
پلفته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] polofte هرچیز سبک و نیمسوخته که از میان آتش به هوا رود.
-
متهاون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motahāven کسی که در کاری سستی و تهاون کند؛ آنکه امری را حقیر و سبک انگارد.
-
اپرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: opérette] (موسیقی) 'operet نوعی نمایش که شامل مکالمه، رقص، و آوازهای سبک دلانگیز و خندهدار است.
-
جیپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: jeep] jip نوعی اتومبیل سبک و محکم که در جادههای ناهموار بهتر از اتومبیلهای دیگر حرکت میکند.
-
پارتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: party] pārti نوعی مهمانی به سبک غربی همراه با رقص و موسیقی که معمولاً با حضور جوانان برگزار میشود.
-
هلیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hélium] (شیمی) hel[i]yom عنصر گازی سبک، بیرنگ، بیبو، که برای پُر کردن بالنها و در جوشکاری کاربرد دارد.