کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اسباط] [قدیمی] sebt ۱. فرزندِ فرزند؛ فرزندزاده؛ نواده؛ نوه. Δ بیشتر به فرزندان و نوادگان دختری اطلاق میشود.۲. گروهی از قوم یهود.
-
واژههای همآوا
-
ثبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] sabt ۱. یادداشت کردن؛ نوشتن.۲. (صفت) نوشته؛ نوشتهشده.۴. برقرار و پابرجا کردن.۳. قرار دادن.〈 ثبت احوال: سازمانی که وظیفۀ صدور شناسنامه و کارت ملی را بر عهده دارد.〈 ثبت اسناد: ادارهای که معاملات و نقلوانتقالهای ملکی مر...
-
سبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] [قدیمی] sabt شنبه؛ روز شنبه.〈 اصحاب السبت: [قدیمی] اصحاب سبت؛ یهود.
-
سبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] sobt گیاهی شبیه خطمی؛ نوعی خطمی.
-
جستوجو در متن
-
اسباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سِبط] [قدیمی] 'asbāt = سبط
-
تورات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تَوراة، مٲخوذ از عبری] to[w]rāt ۱. کتاب مقدس و مذهبی قوم یهود که از حضرت موسی باقی مانده است و شامل پنج کتاب (اَسفار خمسه) میباشد: ۱) سِفْر تکوین، راجع به خلقت عالم و اوایل تاریخ بنیاسرائیل. ۲) سفر خروج، دربارۀ مهاجرت بنیاسراییل از مص...