کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سام سوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دخمه› [قدیمی] daxm ۱. سرداب.۲. گور: ◻︎ چنین گفت با من ستارهشمار / که رستم کند دخم سام سوار (اسدی: ۴۰۶ حاشیه).
-
نوبهار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سنسکریت] [قدیمی] no[w]bahār ۱. معشوقۀ زیبا. Δ در اصل، نام معبدی بودایی در بلخ بوده که بتهای زیبا در آن قرار داشته است.۲. شبستان؛ حرمسرا: ◻︎ فرودآمد از تخت سام سوار / به پرده درآمد سوی نوبهار (فردوسی: ۱/۱۶۵).