کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سامعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سامعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سامعَة، مؤنثِ سامع، جمع: سَوامِع] sāme'e ۱. = سامع۲. شنوا.۳. (اسم) [مجاز] قوه یا آلت شنوایی؛ گوش.
-
جستوجو در متن
-
ثقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] seql ۱. سنگین شدن؛ سنگینی.۲. (پزشکی) یبوست.۳. (موسیقی) بم بودن صدا.〈 ثقلِ سامعه: سنگینی گوش.