کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سامانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سامانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سامان، مؤسس سلسلۀ سامانیان [۲۶۱ـ۳۸۹ هجری قمری]) sāmāni ۱. مربوط به سامانیان.۲. از نوادگان سامان: ◻︎ خلاف تو برکنده سامانیان را / ز بستانها سرو و از کاخها در (فرخی: ۸۳).
-
واژههای مشابه
-
بی سامانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bisāmāni ۱. بینظمی.۲. بینوایی.۳. بیخانمانی.
-
جستوجو در متن
-
خلاعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خلاعَة] [قدیمی] xalā'at پیرو هواوهوس بودن؛ بیسامانی.
-
دربه دری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] darbedari آوارگی؛ بیخانمانی؛ بیسروسامانی.