کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلان سالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kalānsāli سالخوردگی؛ پیری.
-
خشک سالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xošksāli کاهش شدید باران که موجب قحطوغلا میشود.
-
فراخ سالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ تنگسالی و قحطسالی] [قدیمی] farāxsāli فراوانی و ارزانی خواربار در سال.
-
قحط سالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qahtsāli ۱. خشکسالی.۲. کمیابی و گرانی خواربار.
-
تنگ سالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] tangsāli = قحطسالی
-
جستوجو در متن
-
امسال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'emsāl ۱. سالی که در آن هستیم؛ سال جاری.۲. (قید) در سالی که در آن هستیم؛ در سال جاری.
-
بدسالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] badsāli سال کمیابی و گرانی خواربار؛ خشکسالی؛ تنگسالی.
-
سال به سال
فرهنگ فارسی عمید
(قید) sālbesāl هرسال؛ سالییکبار.
-
تنگ سال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] tangsāl = قحطسالی
-
اکتهال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ektehāl به میانسالی رسیدن؛ میانسالی.
-
فراخ سال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقابلِ تنگسال] [قدیمی] farāxsāl سالی که در آن میوه و خواربار فراوان است.
-
مجاعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجاعَة] [قدیمی] majā'e ۱. گرسنگی.۲. [مجاز] خشکسالی؛ قحطی.
-
خشک سال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xošksāl سالی که در آن باران نیاید و قحطوغلا پیدا شود.
-
قحطی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qahti ۱. خشکسالی و نایاب شدن و کمیاب شدن خواربار.