کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساق پیچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ساق بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] sāqband ۱. نوار نخی یا پشمی که بر ساق پا ببندند.۲. (ورزش) محافظی از جنس پلاستیک یا فلز سبک که ورزشکاران، و بهویژه فوتبالیستها، در جلوی ساقهای پا میبندند.
-
ساق ترشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹ساقتروشک› (زیستشناسی) sāqtoršak = ترشک
-
ساق دوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] sāqduš ۱. جوانی همسال و همبالای داماد که در شب عروسی دوشبهدوش داماد حرکت کند؛ شاهبالا.۲. [قدیمی] همدم.۳. [قدیمی] همسر؛ قرین؛ نظیر.
-
سمن ساق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] samansāq آنکه ساقهای پایش مانند گل یاسمین سفید و لطیف باشد.
-
سیم ساق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] simsāq کسی که دارای ساقهای سفید و بلورین باشد؛ سیمینساق.
-
سیمین ساق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] siminsāq = سیمساق