کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساعت زنانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زن) zanāne ۱. زنمانند؛ مانند زنان.۲. درخور و مناسب زنان: لباس زنانه.۳. مربوط به زنان: بحثهای زنانه.
-
جستوجو در متن
-
مادگانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] mādegāne بهروش مادگان؛ مانند زنان؛ زنانه.
-
یل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹یلک› [قدیمی] yal نوعی نیمتنۀ سادۀ زنانه.
-
دوشس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: duchesse] dušes عنوان اشرافی زنانه در اروپا؛ همسر دوک.
-
مارکیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: marquise] mārkiz عنوان اشرافی زنانه در بعضی از کشورهای اروپا؛ همسر مارکی.
-
دوپیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: deux-pièces] dopiyes لباس زنانه که دو تکۀ جداگانه باشد مانند کتودامن.
-
سالو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sālu پارچۀ سفید و نازکی بوده که از آن دستار و جامۀ زنانه میدوختهاند.
-
خرازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] xarrāzi جایی که در آن مهره، گردنبند، آینه، شانه، عطر، جوراب، زینتآلات زنانه، و مانند آن فروخته میشود.
-
دوخته فروش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) duxteforuš کسی که شغلش دوختن و فروختن انواع لباسهای مردانه و زنانه و بچگانه است.
-
پاچین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pāčin ۱. تُنُکۀ زنانه که سر پای آن را چین داده باشند.۲. دامن چیندار.
-
ساسون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] sāson نوعی دوخت در جامه به خصوص در لباسهای زنانه که به منظور تنگ کردن موضعی یا زیباتر کردن آن به کار میرود.
-
شمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: chemise] šomiz ۱. پیراهن زنانه دارای آستینهای بلند و یقۀ مردانه.۲. نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتابها استفاده میشود.۳. [منسوخ] = پوشه
-
نیم تنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nimtane ۱. لباس کوتاه مردانه یا زنانه که قسمت بالای تنه را میپوشاند.۲. مجسمهای که نیمۀ بالای بدن را نشان میدهد.
-
نطاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] netāq ۱. کمربند؛ میانبند.۲. نوعی جامۀ زنانه شبیه چادر که کمر آن را میبندند و دامن آن به زمین کشیده میشود.