کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سازمان امنیت و اطلاعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بوی سا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] buysā سنگی که بر روی آن داروهای خوشبو میساییدند.
-
گردون سا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گردونسای› gardunsā آنچه سر بر فلک ساید؛ بسیار بلند: ◻︎ جلوه گاه طایر اقبال گردد هر کجا / سایه اندازد همای چتر گردونسای تو (حافظ: ۸۲۰).
-
سنگ سا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹سنگساو، سنگساب› [قدیمی] sangsā ۱. چیزی که با آن سنگ را میساییدند.۲. (اسم، صفت فاعلی) سنگتراش.
-
مشک سا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [سنسکریت. فارسی] ‹مشکسای› [قدیمی] mo(e)šksā ۱. آنکه مشک بساید.۲. [مجاز] خوشبو؛ معطر: ◻︎ تاب بنفشه میدهد طرۀ مشکسای تو / پردۀ غنچه میدرد خندۀ دلگشای تو (حافظ: ۸۲۲)
-
جستوجو در متن
-
اطلاعات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اطلاّع] 'ettelā'āt ۱. = اطلاع۲. گیشه یا محلی در یک اداره یا مؤسسه برای راهنمایی مراجعه کنندگان.۳. وزارتخانهای برای حفظ امنیت کشور: مٲمورهای اطلاعات.
-
مستامن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosta'men دارای امنیت؛ غیر مسلمانی که وارد سرزمین اسلامی شده و دارای امنیت و مصونیت است.
-
امنیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: امنیَّة] 'amniy[y]at ۱. در امان بودن؛ ایمنی.۲. آرامش و آسودگی.
-
ناامن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nā'amn جایی که در آن امنیت و آسایش نباشد.
-
صاحب نسق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebnasaq مٲمور حفظ نظم و امنیت؛ داروغه.
-
اخلالگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] 'exlālgar کسی که در کاری یا امری اخلال میکند؛ آنکه نظم و امنیت جامعه را برهم میزند.
-
شهربانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [منسوخ] šahr[e]bāni ادارهای تابع وزارت کشور که وظیفۀ آن حفظ امنیت شهر و تعقیب بزهکاران بوده؛ نظمیه.
-
معلومات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ معلومة] ma'lumāt مجموعۀ آگاهیها و اطلاعات.
-
محاربه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: محارَبـَة] mohārebe ۱. با هم جنگ کردن؛ جنگیدن.۲. (حقوق) از بین بردن نظم و امنیت با استفاده از اسلحه یا بدون آن.
-
کلانتر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kalāntar ۱. [عامیانه، مجاز] بسیارباهوش و کاری.۲. (اسم) (نظامی) [منسوخ] رئیس کلانتری.۳. (اسم) [قدیمی] در دورۀ صفویه تا اوایل قاجار، مسئول شهر یا محله که وظیفهاش جمعآوری مالیات و برقراری نظم و امنیت بود.۴. (اسم) [قدیمی] رئیس و سرپرست یک صنف یا ...