کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سازمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مؤسسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مؤسَّسَة] mo'assese تشکیلات یا سازمانی برای انجام کارهای خاص.
-
ماموریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: مٲموریّة] ma'muriy[y]at ۱. شغل یا وظیفهای که از جانب شخص یا سازمانی بر عهدۀ شخص گذاشته میشود.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] فرمانبردای؛ فرمانبردار بودن.
-
کمینترن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی: comintern] [منسوخ] komintern سازمانی که مرکز تبلیغات و واسطۀ ارتباط احزاب کمونیستی جهان بود. Δ این سازمان بعد از جنگ جهانی اول در مسکو تشکیل گردید و در جنگ دوم منحل شد؛ ادارۀ کمونیستی بینالمللی.
-
خبرگزاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] xabargozāri ۱. به دست آوردن گزارش خبر؛ عمل خبرگزار.۲. (اسم) سازمانی که خبرهای دنیا را با وسایل مختلف جمعآوری میکند و برای روزنامهها و سایر مؤسسات میفرستد.
-
تلویزیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: télévision] (برق) tel[e]visiyon ۱. دستگاهی الکترونیکی که صورت اشیا و اشخاص و مناظر را از مرکز فرستنده دریافت و پخش میکند.۲. [مجاز] سازمانی که مسئولیت تهیه و پخش برنامههای تلویزیونی را برعهده دارد.
-
کمیته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: comité] komite ۱. هیئتی از افراد که برای رسیدگی، تحقیق، و تهیۀ گزارش در مورد موضوعی بهکار گمارده شوند.۲. [منسوخ] در دورۀ جمهوری اسلامی، سازمانی که برای مبارزه با نیروهای ضدانقلاب و مفاسد اجتماعی تشکیل شد.
-
رادیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: radio] rād[i]yo ۱. (برق) دستگاه گیرندۀ امواج صوتی که بهوسیلۀ برق یا باتری کار میکند.۲. مرکز فرستندۀ امواج صوتی.۳. [مجاز] سازمانی که از طریق مرکز فرستندۀ امواج صوتی به پخش برنامههای مختلف میپردازد.
-
شهرداری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šahrdāri سازمانی که در هر شهر برای پاکیزه نگهداشتن کوچهها، خیابانها، مواظبت باغهای عمومی، روشنایی شهر، تقسیم آب و تعیین نرخ خواربار تشکیل میشود و زیر نظر انجمن شهر یا وزارت کشور قرار دارد.
-
ثبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] sabt ۱. یادداشت کردن؛ نوشتن.۲. (صفت) نوشته؛ نوشتهشده.۴. برقرار و پابرجا کردن.۳. قرار دادن.〈 ثبت احوال: سازمانی که وظیفۀ صدور شناسنامه و کارت ملی را بر عهده دارد.〈 ثبت اسناد: ادارهای که معاملات و نقلوانتقالهای ملکی مر...