کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سازش دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سازش کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) sāzeškār آنکه با دیگری صلح و سازش کند؛ سازشکننده؛ سازگار.
-
سازش کارانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) sāzeškārāne ۱. به روش سازشکاران.۲. (صفت) مانند سازشکاران.
-
سازش نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāzešnāme نوشتهای که راجع به رفع اختلاف و برقرار ساختن صلح و سازش امضا کنند.
-
جستوجو در متن
-
وفق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وَفق] vefq ۱. سازگار شدن.۲. مناسبت و سازگاری؛ مطابقت میان دو چیز.〈 وفق دادن: (مصدر لازم، مصدر متعددی) مطابقت دادن؛ سازش دادن.
-
التیام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: التئام] 'eltiyām ۱. به هم پیوستن و سر به هم آوردن و بهبود یافتن زخم.۲. بههم پیوند دادن.۳. سازش دادن.۴. سازگاری میان دوچیز.〈 التیام یافتن: (مصدر لازم)۱. سر به هم آوردن زخم.۲. علاج شدن؛ بهبود یافتن.
-
اصلاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eslāh ۱. برطرف کردن عیب و ایراد چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.۲. تراشیدن یا کوتاه کردن موی سروصورت.۳. برطرف کردن ایرادات نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد.۴. از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آمو...
-
صفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صفاء] safā ۱. صمیمیت؛ یکرنگی.۲. پاک، روشن، و خالص شدن.۳. [عامیانه] تفریح.٤. خوشی و خرمی.٥. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاه شور.٦. [قدیمی] پاکی؛ پاکیزگی.٧. [قدیمی] روشنی.〈 صفا دادن: (مصدر متعدی)۱. زدودن چیزی و به آن جلا و رونق...