کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سارشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سارشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سارخک› (زیستشناسی) [قدیمی] sārašk = پشه
-
جستوجو در متن
-
سارخک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sāraxk = سارشک: ◻︎ نیمسارخکی چو در نمرود شد / مغز آن سرگشتهدل پردود شد (عطار: ۳۱۲).
-
پشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) paš[š]e حشرهای ریز و بالدار از خانوادۀ مگس که نیشی خرطوممانند دارد و بدن انسان را نیش میزند؛ سارخک؛ سارشک.〈 پشهٴ مالاریا: (زیستشناسی) پشۀ ناقل بیماری مالاریا که بیشتر در کنارههای آبهای راکد و باتلاقها یافت میشود؛ آنوف...