کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساختار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هموژن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: homogène، مقابلِ هتروژن] ho(e)možen ۱. مشابه؛ همانند؛ همجنس.۲. (فیزیک) آنچه دارای ساختار یکنواخت باشد؛ همگن.
-
ایزومر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: isomère] (شیمی) 'izomer ترکیبهایی با ساختار و وزن مولکولی یکسان که حداقل در یکی از خواص فیزیکی یا شیمیایی با همدیگر اختلاف دارند.
-
پلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: plan] pelān ۱. نقشۀ کوچک افقی یک ساختمان که درآ« تمام جزئیات نشان داده میشود.۲. (هنر) در سینما، صحنۀ ساکن یا متحرکی که بدون قطع کردن و در یک نوبت فیلمبرداری میشود.۳. نقشۀ ساختار یک ساختمان، یک دستگاه، یک نوشته و مانند انها.
-
ساخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) sāxt ۱. ساختهشده.۲. (اسم مصدر) ساختن.۳. (اسم) ساختار.۴. [قدیمی] یراق و زین اسب؛ سازوبرگ.۵. [قدیمی] سلاح جنگ.〈 ساختوپاخت: [عامیانه، مجاز] قرارداد نهانی بین دو یا چند تن برای انجام دادن کاری؛ بندوبست.〈 ساختوساز:۱. ساخته و آماد...
-
سیستم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: systéme] sistem ۱. مجموعهای متشکل از عناصر مرتبط با یکدیگر که مسئول انجام کار خاصی هستند؛ دستگاه: سیستم گوارشی، سیستم بانکی.۲. آنچه شکل، ساختار، و یا تجهیزات متفاوت یک وسیله را تعیین میکند: سیستم کامپیوتر.۳. مجموعهای از قواعد و اصو...
-
دستور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dastwar] dastur ۱. فرمان.۲. قاعده و قانون؛ آیین و روش.۳. اجازه؛ پروانه؛ رخصت: ◻︎ تن زجان و جان زتن مستور نیست / لیک کس را دید جان دستور نیست (مولوی: ۳۵).۴. (ادبی) علم بررسی ساختار زبان، نوع کلمات و جملهها، روابط، و ظرفیتهای آنها.۵. [...