کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
صاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] sāb ۱. گیاهی شیردار و تلخ.۲. هر درخت یا گیاهی که وقتی شاخه یا برگ آن را بشکنند، مادهای شیرمانند از آن خارج شود.
-
صعب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sa'b [قدیمی]۱. دشوار؛ سخت.۲. شدید.٣. قوی؛ نیرومند.٤. بامهابت؛ باوقار.٥. گران؛ ناخوشایند.٦. (قید) زیاد؛ بسیار.