کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) zilu نوعی فرش شبیه پلاس یا گلیم که از نخهای پنبهای با نقشهای رنگین بافته میشود؛ زیلوج.
-
جستوجو در متن
-
لواف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] lavvāf گلیمباف؛ زیلوباف.
-
طنفسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طُنفُسة و طَنفَسَة، معرب، مٲخوذ از فارسی: تنبسه] [قدیمی] tanfase ۱. بساط؛ گستردنی؛ فرش؛ زیلو.۲. حصیر.
-
زیغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ziq حصیر؛ بوریا؛ زیلو: ◻︎ ای دریغ از آبروی من دریغ / تا زمانه کرد پامالم چو زیغ (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۰۸).